لیلی


سوگل هستم !

 

لیلی زیر درخت انار نشست...

درخت انار گل داد...عاشق شد...

سرخ سرخ...گل ها انار شدند...داغ داغ...

دانه ها عاشق بودند... دانه ها توی انار جا نمی شدند...

دانه ها ترکیدند...انار ترک برداشت...

خون انار روی دست لیلی چکید...

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید...

مجنون به لیلی اش رسید...

خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود...

کافیست انار دلت ترک بخورد...



نظرات شما عزیزان:

mahdi
ساعت15:56---18 شهريور 1393
درود.
ممنون از حضورت در وبم نظر زیبات من شمارو لینک کردم خوشحال میشم وبمو داخل پیوندات ببینم راسی اپم ها ی سر بزن خالی از لطف نیس


hadis
ساعت15:32---29 مرداد 1393
سلام دوست خوبم خیلی خوب بود یعنی عالی بود
پاسخ:قربونت برم حدیث جووووووووووووونم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:,ساعت 13:20 توسط Sogol| |


Power By: LoxBlog.Com